صنم بودن

ساخت وبلاگ
دیشب موقع خواب داشتم ب این فکر میکردم ک شاید بیشتر حسای بد آدما از اونجا بیاد ک میخوان شبیه ی نفر دیگ باشن مثلن همین خود من هزار بار سعی کردم مثل سهراب سپهری و فروغ فرخ زاد و قیصر امین پور شعر بنویسم ولی وقتی شعرام مثل اونا دل پذیر و تو دل برو نشده حسابی بهم ریخته م.

خوب...این درست نیس...

شاید یکم لحنم شعار گونه باشه ولی ما باید سعی کنیم خودمون باشیم...خلاقیتای مخصوص ب خودمون رو داشته باشیم و ب سبک خودمون زندگی کنیم...اگ هر کسی کپی ی نفر دیگ میبود ک الان دنیای ب این قشنگی(!) نداشتیم:)

چرا من وقتی میتونم حجابمو ب زیبا ترین شکل ممکن حفظ کنم و از خودم راضی باشم باید خودم و شبیه ب دختر خانومای خوشگل تو خیابون کنم؟

چرا وقتی میتونم خلاقیاتای خودمو تو نوشتن داشته باشم.. سعی کنم شبیه بقیه بنویسم و ی کار کپی رو خلق کنم...

همیشه کارای کمی شده ی حس بد ب بقیه میده مطمعنم...

باید یکم صنم بودنو تمرین کنم!

+راسی یکی از مخاطبای دوست داشتنی وبم خصوصی گذاشته بودن ک تو پست قبل اون "نرگ" نیس ،"مرگ"ه میخواستم از همین تریبون اعلام کنم ک بله مرگه منم فهمیدم اشتباه تایپیه ولی خو شما با یک عدد دهه هفتادی تنبل رو ب رو هستید ک حالشو نداره بره ادیتش کنه شما ب بزرگی خودت ببخش عزیز دل


برچسب‌ها: صنم نوشت, خطاب ب خودم, دهه هفتاد, چرک نویس, کپی ممنوع
+ نوشته شده در  2017/6/6ساعت 6 AM  توسط صاد  | 
ادبیات جان...
ما را در سایت ادبیات جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8wbulifestoryd بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 10:08